درد روان یک اصطلاح منسوخ برای دردی است که به دلیل عواملی غیر از بیماری یا آسیب ایجاد میشود یا بدتر است. این عوامل عبارتند از سلامت روان، سابقه شخصی و موارد دیگر. امروزه، متخصصان از این اصطلاح استفاده نمیکنند و به جای آن، درد را از منظر یک فرد برای پرداختن به عوامل مؤثر در نظر میگیرند.
بررسی اجمالی
درد روانی چیست؟
درد روانزا یک اصطلاح منسوخ برای دردی است که مستقیماً به دلیل آسیب یا بیماری روی بدن شما ایجاد نمیشود. در عوض، این شکل از درد در مغز شما منشا می گیرد و به دلیل ترکیبی از عوامل، از جمله سلامت روان، تاریخچه شخصی و شرایط، سایر شرایط سلامتی و موارد دیگر اتفاق می افتد.
"روان زا" از دو کلمه یونانی گرفته شده است که در صورت ترکیب به معنای "تولید شده در ذهن" است. در سالهای گذشته، مردم اغلب بر این باور بودند که این اصطلاح به این معنی است که دیگران درد را تخیلی میدانند یا این که فقط در سر کسی وجود دارد. این باعث شد بسیاری از مردم احساس بی اعتباری، نادیده گرفته شدن، حمایت یا بدتر از آن کنند.
پزشکان دیگر از این اصطلاح به دلیل سابقه منفی استفاده نمی کنند. آنها همچنین از آن اجتناب می کنند زیرا این اصطلاح به راحتی قابل درک یا سوء استفاده است، که می تواند باعث سردرگمی و تضعیف رابطه بین افراد و پزشکان آنها شود.
در حالی که درد روانی ممکن است علت فیزیکی مستقیم نداشته باشد، این درد هنوز واقعی است. افرادی که این بیماری را دارند جعل نمی کنند، دروغ نمی گویند یا به دنبال جلب توجه نیستند. این درد مانند درد ناشی از یک آسیب یا بیماری و شامل بخشی از فرآیندهای مشابه است.
درد چیست؟
درک درد و نحوه عملکرد آن بخش مهمی از نحوه تشخیص بیماری های پزشکی توسط پزشک است. همچنین میتواند به افراد کمک کند تا هنگام جستجوی کمک برای یک مشکل سلامتی، درد خود را برای پزشک بهتر توصیف کنند و برای درک اینکه درد چگونه کار می کند، ابتدا به نحوه عملکرد سیستم عصبی خود کمک می کند.
مغز هیچ انتهای عصبی ندارد و هیچ شناخت مستقیمی از دنیای اطراف ندارد. به همین دلیل است که شما دارای حواس مانند بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه هستید.
با این حال، همچنان می توانید درد را حتی بدون سیگنال های گیرنده درد احساس کنید. این به این دلیل است که مغز شما همچنان می تواند بدون آن سیگنال ها احساس درد را ایجاد کند. گیرنده های درد همچنین می توانند به خودی خود فعال شوند و حتی زمانی که هیچ دلیل واقعی وجود نداشته باشد، احساس درد ایجاد می کنند. در هر یک از این دو شرایط، درد واقعی است. این فقط به دلیل نقص در عملکرد مغز یا سیستم عصبی شما اتفاق می افتد.
درک درد
درد ذهنی است، به این معنی که چگونه درد را تجربه می کنید منحصر به فرد است و هیچ کس دیگری آن را مانند شما تجربه نمی کند. ممکن است برای یک فرد تجربهای بهطور غیرقابل تحملی دردناک باشد، در حالی که فرد دیگری ممکن است تجربه مشابه را کمی ناراحتکننده بداند. عوامل بسیاری، از جمله جهش های ژنتیکی، شرایط پزشکی و موارد دیگر، می توانند بر احساس درد فرد تأثیر بگذارند. حتی وضعیت ذهنی یک فرد می تواند درد را بهتر یا بدتر کند.
با افزایش سن و برخورد افراد با آسیب ها، بیماری ها و علل مختلف درد، نحوه تجربه درد نیز تغییر می کند. نمونه ای از این واکنش کودک در هنگام گرفتن عکس در مقایسه با نحوه واکنش بزرگسالان در آن موقعیت است. با این حال، درد مزمن میتواند نحوه احساس درد را نیز تغییر دهد و درد را مکرر یا شدیدتر کند.
چرا درد مهم است
درد معمولاً یک فرآیند محافظتی است، به خصوص زمانی که به شما می گوید آسیبی دارید یا اتفاقی در بخشی از بدن میافتد که می تواند باعث آسیب شود. همچنین یک علامت کلیدی است که به شما می گوید چه زمانی بیمار هستید و به شما کمک می کند تا از خود مراقبت کنید یا به دنبال مراقبت پزشکی باشید.
با این حال، درد همچنین زمانی که بسیار شدید باشد یا برای مدت طولانی ادامه داشته باشد، میتواند مشکلاتی را ایجاد کند. با گذشت زمان، درد مزمن نحوه ایجاد و مدیریت سیگنالهای درد توسط سیستم عصبی را تغییر میدهد که باعث می شود گیرنده های درد خیلی راحت شلیک کنند، درد را مکرر یا شدیدتر می کند، که می تواند منجر به اختلالاتی مانند:
-
آلودینیا _
-
سندرم درد مرکزی
-
پردردی .
درد و سلامت روان
سلامت جسمی و روانی به شکلی پیچیده با هم مرتبط هستند که کارشناسان و محققان هنوز به طور کامل آن را درک نکرده اند. با این حال، آنها میدانند که این دو به هم مرتبط هستند و پیوند از هر دو طرف پیش میرود. به همین دلیل است که احساس اضطراب میتواند باعث ایجاد احساس بیحالی یا حالت تهوع در شما شود، یا احساس ترس میتواند باعث ایجاد احساس فرورفتگی در شکم شود. درد نیز از این امر مستثنی نیست، زیرا می تواند بر سلامت روان تأثیر منفی بگذارد و سلامت روان می تواند بر نحوه تجربه درد تأثیر بگذارد.
علل احتمالی
شایع ترین علل درد روانی چیست؟
اصطلاح «درد روانزا» زمانی دردی را توصیف میکرد که به دلیل یک مشکل سلامت روان در مغز منشا میگرفت. این اصطلاح به دلیل اینکه محققان و متخصصان دریافتند که درد یک علت یا عامل مؤثر بر آن ندارد، از کار افتاد. در عوض، به دلیل ترکیبی از عوامل اتفاق می افتد.
این عوامل میتوانند چیزهایی باشند که در حال حاضر اتفاق میافتند، یا چیزهایی که سالها - یا حتی دههها - در گذشته اتفاق افتادهاند. همچنین به همین دلیل است که درد میتواند بسیار متفاوت باشد و چرا هرکسی درد را به گونهای تجربه میکند که کاملاً منحصر به فرد است.
همچنین مهم است که به خاطر داشته باشید که نحوه تجربه درد در طول زندگی شما تغییر می کند. یک مثال می تواند واکسن زدن در کودکی در مقایسه با تزریق واکسن در بزرگسالی باشد. در دوران کودکی، تزریق واکسن می تواند بسیار ترسناک تر باشد، اما بزرگسالان (معمولا) می توانند آن را سرکوب کنند و با درد تزریق مقابله کنند.
عوامل زیر می توانند در چرایی احساس درد و تأثیر آن بر شما نقش داشته باشند:
-
آرایش فیزیکی و وضعیت بدن: شامل تمام عواملی است که بر توانایی بدن برای احساس درد تأثیر می گذارد. همچنین شامل این است که آیا آسیبی را تجربه کرده اید یا نه - اخیراً یا در گذشته دور - که بر احساس درد امروز تأثیر میگذارد.
-
محیط: جایی که هستید و آنچه در اطراف شما اتفاق میافتد میتواند نقش مهمی در احساس درد داشته باشد. اگر در مکان یا موقعیتی هستید که انتظار دارید درد را احساس کنید، مغز در واقع سطح دردی را که احساس می کنید تشدید می کند.
-
خاطرات و تجربیات: مغز دارای فرآیندهای داخلی است که یادگیری را آسان تر می کند. به همین دلیل است که پاداش ها (که افراد آن را با احساسات خوب مرتبط می کنند) و تنبیه ها (که افراد آن را با احساسات بد مرتبط می کنند) در آموزش و یادگیری بسیار مفید است. یکی از راه هایی که مغز شما برای جلوگیری از درد یاد می گیرد، ارتباط مستقیم آن با احساسات منفی است.
-
وضعیت روانی:نحوه تنظیم احساسات نقش مهمی در احساس درد دارد. همانطور که بلافاصله در بالا ذکر شد، احساسات منفی و درد به همان قسمت های مغز (یا حداقل مناطقی با ارتباطات قوی) متکی هستند. زمانی که غمگین، مضطرب یا افسرده هستید، آن نواحی از مغز از قبل فعال تر هستند. این بدان معناست که احساس درد راحتتر است و درد نیز میتواند شدیدتر باشد. هنگام حواس پرتی نیز راحت تر نادیده گرفته می شود.
-
عوامل اجتماعی : پیشینه اجتماعی ، نحوه تربیت ، اینکه آیا در دوران کودکی آسیب دیده اید یا نه و عوامل دیگر همگی میتوانند بر احساس درد تأثیر بگذارند. به این دلیل که این موارد میتوانند به طور مثبت یا منفی بر هر یک از عوامل دیگر ذکر شده در بالا تأثیر بگذارند.
درد و عوامل دیگر چگونه جمع می شوند
عواملی که می توانند باعث ایجاد درد شوند، از جمله موارد ذکر شده در بالا، تجمعی هستند. یعنی با گذشت زمان جمع میشوند. هر چه عوامل بیشتری روی هم انباشته شوند، خطر تغییر فرآیندهای درد فرد بیشتر میشود و او را مستعد ابتلا به دردهای مزمن یا مسائل مربوط به سلامت روان و عواملی میکند که درد آنها را شدیدتر میکند.
به عنوان مثال، فردی که در فقر بزرگ شده است، سیستم های حمایتی قوی نداشته یا در دوران کودکی آسیب دیده است، در معرض خطر بالاتری برای تجربه درد مزمن است. استرس - جسمی، ذهنی و غیره - تأثیر می گذارد. برای این افراد، درد می تواند راحت تر اتفاق بیفتد و احساس شدیدتری داشته باشد. همچنین این احتمال وجود دارد که مسائل و عوامل سلامت روان بر درد آنها تأثیر بگذارد و آن را بدتر کند.
مراقبت و درمان
درد روان زا چگونه درمان می شود؟
همانطور که کارشناسان و پزشکان دیگر از اصطلاح "درد روان زا" استفاده نمی کنند، آنها نیز دیگر درد را مانند گذشته درمان نمی کنند. امروزه درمان درد شامل درمان کل فرد از جمله مولفه های عاطفی، رفتاری و اجتماعی درد است. گاهی اوقات، هنگامی که افراد درد مزمن دارند، ممکن است یک بیماری روانی زمینه ای نیز داشته باشند که نیاز به درمان نیز دارد.
درمان روانی درد می تواند شامل موارد زیر باشد:
-
درمان شناختی رفتاری (CBT) : این رایج ترین نوع روان درمانی (درمان سلامت روان) است که توصیه می شود. کارشناسان همچنین آن را به احتمال زیاد موثر می دانند.
-
گروه درمانی : تجربیات مشترک درمانی می تواند به افراد مبتلا به درد مزمن کمک کند. گروه درمانی می تواند به افراد مبتلا به این عارضه کمک کند تا با دیگرانی که مبارزات مشابهی دارند ارتباط برقرار کنند و به تبادل نظر، منابع و دانش بپردازند.
-
سایر اشکال درمان : به عنوان مثال می توان به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان ذهن آگاهی یا حتی هیپنوتیزم درمانی اشاره کرد.
درمان های دیگری که ممکن است کمک کند عبارتند از:
-
فیزیوتراپی : درد روانی می تواند اثرات فیزیکی ایجاد کند. فیزیوتراپی می تواند به افراد مبتلا به این مشکل کمک کند تا از علائم فیزیکی بهبود یابند یا با آنها سازگار شوند.
-
دارو : زمانی که درد روانزا در کنار سایر بیماریها مانند افسردگی یا اضطراب رخ میدهد، داروهای آن شرایط میتوانند به علائم درد نیز کمک کنند. به همین دلیل، بسیاری از داروهای ضد افسردگی اغلب می توانند به طور مثبت بر سطح درد تأثیر بگذارند.
-
سایر درمانها و تکنیکهای مدیریتی : نمونهها شامل طیف وسیعی از رویکردها و شیوهها است. تنها تعدادی از این موارد عبارتند از مدیتیشن، ذهن آگاهی، طب سوزنی، فعالیت بدنی و غیره.
بسیاری از درمان ها و گزینه های دیگر نیز ممکن است به شما کمک کنند. ارائهدهنده مراقبتهای بهداشتی شما بهترین فردی است که به شما میگوید چه نوع گزینههایی در دسترس است و چه کاری میتوانید برای کمک به خودتان انجام دهید.
برای درمان درد در خانه چه کار کنم؟
حتی زمانی که درد به دلیل درد ایجاد نمی شود، باز هم بخشی از همان فرآیند درد را شامل می شود. این بدان معناست که این درد واقعی است و دقیقاً مانند دردی است که با درد شروع می شود، بنابراین هیچ راهی برای تشخیص علت ایجاد آن یا عوامل مؤثر در ایجاد آن وجود ندارد. به همین دلیل، زمانی که درد متوسط یا شدیدی دارید که به درمانهای خانگی پاسخ نمیدهد یا برای مدت طولانی ادامه دارد، باید به یک ارائهدهنده مراقبتهای بهداشتی مراجعه کنید.
آیا این نوع درد قابل پیشگیری است و آیا می توانم خطر ابتلا به آن را کاهش دهم؟
درد به طور غیرقابل پیش بینی و به روش های متفاوت از فردی به فرد دیگر اتفاق می افتد. به همین دلیل، هیچ راهی برای جلوگیری از تغییر در نحوه احساس درد به دلیل عوامل سلامت روان، سابقه شخصی و شرایط و غیره وجود ندارد.
چه زمانی با دکتر تماس بگیرید
چه زمانی درد باید توسط پزشک درمان شود؟
وقتی درد مزمن دارید یا مشکوک هستید که دردی دارید که به دلیل نگرانی های مربوط به سلامت روان و سایر عوامل بدتر است، باید برای تشخیص یا درمان به یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی مراجعه کنید. دلایل عبارتند از:
-
تلاش برای خوددرمانی این عارضه اغلب ناموفق است، زیرا شامل فرآیندهای مشابه درد ناشی از یک وضعیت پزشکی یا آسیب نیست. این بدان معناست که به درد آنطور که شرایط پزشکی یا آسیبهای معمولی پاسخ میدهد، پاسخ نمیدهد.
-
تلاش برای خوددرمانی با داروهای بدون نسخه بعید است موثر واقع شود. خود درمانی با الکل، داروهای تجویزی یا داروهای تفریحی حتی خطرناک تر است و می تواند منجر به اختلالات مصرف مواد، اعتیاد و سایر عواقب شدید شود. به دلیل همه این عوامل، یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی همیشه باید درمان درد روان زا را راهنمایی کند.
-
درد مزمن می تواند نحوه احساس و پردازش درد بدن شما را تغییر دهد، به خصوص در سطوح متوسط و شدید. همچنین می تواند مشکلات موجود مانند اضطراب یا افسردگی را بدتر کند.
سوالات متداول
درد روان زا چه احساسی دارد و چگونه می توانید تشخیص دهید که درد روان زا است؟
درد می تواند اشکال مختلفی داشته باشد. حتی زمانی که درد بدون درد اتفاق می افتد، مغز شما همچنان آن را به همان روش پردازش می کند. این بدان معناست که می تواند دقیقاً مانند هر نوع دردی که می توانید احساس کنید، چه درد کمر، درد شکم، درد قفسه سینه و غیره احساس شود.
تنها راه تشخیص تفاوت این است که یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی آموزش دیده و واجد شرایط این مشکل را ارزیابی و تشخیص دهد. این تشخیص همچنین شامل ترکیبی از روشها، از جمله آزمایشهای تشخیصی، اسکن تصویربرداری، آزمایشهای آزمایشگاهی، معاینه عصبی و موارد دیگر است.
آیا درد روانی جدی است؟
حتی زمانی که درد شدید نیست، باز هم می تواند یک مشکل جدی باشد. با گذشت زمان، درد مزمن می تواند به طور جدی بر سلامت و رفاه شما تأثیر بگذارد. علاوه بر اینکه درد نحوه عملکرد سیستم عصبی شما را تغییر میدهد، میتواند از راههای دیگر بر سلامت روان شما تأثیر بگذارد. اضطراب و افسردگی از عوارض شایع درد مزمن هستند. مجموع همه این عوامل به این معنی است که درد مزمن در نهایت در طول زمان جدی است و نیاز به تشخیص و درمان دارد.
درآخر
"درد روانی" یک اصطلاح قدیمی است که پزشکان دیگر از آن استفاده نمی کنند. این اصطلاح زمانی دردی را توصیف میکرد که زمانی اتفاق میافتد که فرآیندهای درد بدن شما به درستی کار نمیکنند و به دلیل یک وضعیت سلامت روانی فعال میشوند که نحوه عملکرد سیستم عصبی شما را مختل میکند. امروزه متخصصان می دانند که درد فرآیندها و عوامل زیادی را شامل می شود. در حالی که ممکن است به دلیل فیزیکی خاصی رخ ندهد، درد واقعی است و با درد ناشی از آسیب یا بیماری تفاوتی ندارد.
این اصطلاح به دلیل سوء تفاهم در مورد معنای آن و احتمال اینکه مردم احساس نادیده گرفته شدن یا بی اعتبار شدن کنند، از کاربرد خارج شد. امروزه، ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی از آن به عنوان یکی از علائم اختلال علائم عصبی عملکردی یاد می کنند. با تشخیص و درمان، مدیریت و کاهش اثرات بسیاری از انواع درد، صرف نظر از عوامل مؤثر، امکان پذیر است.