بیماریهای «سایکوسوماتیک» بیماریهای جسمی هستند که عوامل روانی در شروع و تشدید آنها مؤثرند. منظور این نیست که فقط علل روانی در به وجود آوردن این اختلالات دخالت دارند بلکه عوامل دیگر هم دخالت داشته منتهی عوامل روانی به صورت عوامل تسریع کننده یا کاتالیزور عمل میکنند.
در آسم حق تقدم با آلرژی است و در دیابت حق تقدم با عامل ارثی است و در تبخال یک عامل ویروسی، اما در این بیماریها عوامل روانی، کاتالیزور هستند. (منظور از کاتالیزور چیزی است که در فعل و انفعالات شیمیایی مستقیما وارد نمیشوند ولی اثر تشدیدکننده دارند.) کاتالیزورهای مهم در بدن انسان ویتامینها هستند. ویتامینها دسته ششم غذاها میباشند که سوخت و ساز و یا متابولیسم را در بدن به راه میاندازند. اگر به کسی فقط ویتامین داده شود زنده نخواهد ماند اما بدون ویتامین هم انسان قادر به ادامه زندگی نیست. بنابراین همان نقشی را که ویتامینها در بدن ایفا میکنند، علل روانی در ایجاد بیماریهای سایکوسوماتیک دارند.
اختلالات روان تنی به طور ناگهانی به وجود نمیآیند بلکه ابتدا توسط نشانههایی مثل استفراغ، تپش قلب و رنگ پریدگی ظاهر شده و استرسها و ضربههای روحی به طور تدریجی روی فرد تأثیر میگذارند و اثر تجمعی آنها سبب بروز بیماریهای سایکوسوماتیک میشوند.
مکانیزمهای ایجادکننده بیماریهای سایکوسوماتیک
1ـ سیستم عصبی مرکزی: این محور در مقابل استرس مقاومت میکند. این نحوه مقاومت را سندرم سازگاری عمومی مینامند. این محور سندرمی ایجاد میکند به نام سندرم تطابق عمومی یا سندرم سلیه. اگر این محور در سیستم عصبی انسان وجود نداشت، انسان با کوچکترین استرس تلف میشد.
2ـ سیستم عصبی خودکار: شامل سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک، ترشح اسید کلریدریک در معده بر اثر استرس شامل این حالت میشود و تحت تأثیر سیستم عصبی اتونومیک است. اگر ترشح بیموقع اسید معده در اثر عامل استرس زا به مدتی زیاد تکرار شود، فرد مبتلا به زخم معده میشود.
فرضیات موجود در رابطه با بیماریهای روان تنی
1ـ فرضیه استرس: طرفداران این فرضیه عامل بروز این بیماریها را استرس میدانند. یک استرس ناگهانی و قوی یا چند استرس پشت سر هم به صورت تکرار شونده میتواند بیماری را بارز کند.
2ـ نظریه اختصاصی بودن: معتقدان به این نظریه میگویند استرس تنها عامل به وجود آورنده نیست بلکه باید روان پویایی خاصی در شخص وجود داشته باشد و آن روان پویایی خاص با آزار و اذیت که برای فرد به طور دائم ایجاد میکند بالاخره بیماری سایکوسوماتیک را در فرد ایجاد خواهد کرد.
3ـ فرضیه آسیب پذیری عضوی: طرفداران این نظریه معتقدند آسیب پذیری عضوی از قبل باید در فرد وجود داشته باشد که تحت تأثیر عوامل مخرب، تشدید شده و باعث بیماری روان تنی شود.
4ـ نظریه التقاطی: که شامل مجموعه سه نظریه فوق است. یعنی هم استرس، هم روان پویایی و هم آسیب پذیری عضوی خاص، هر سه میتواند در ایجاد و بروز بیماری سایکوسوماتیک دخیل باشند.
انواع بیماریهای سایکوسوماتیک (روان تنی)
میگرن، سردردهای تنشی، تهوع و استفراغ، کولیت مزمن (ورم مزمن روده بزرگ)، آسم، جوش و آکنه، واکنشهای آلرژی، کهیر، کاهش قند خون، افزایش ترشح غدد داخلی، دیابت نوع دو، چاقی، فشار خون اساسی، بیماری کروز قلب و افزایش ضربان قلب.
1ـ دستگاه گوارش: زخم معده و اثنی عشر از اختلالات روان تنی هستند. بر طبق نظریه روان پویایی، این افراد حالت تهاجمی داشته و زمانی که مقداری از این تهاجم را بیرون میریزند و مقداری دیگر را کنترل کرده در درون خود نگه میدارند، این انرژی باقی مانده باعث ترشح اسید کلریدریک شده و در نتیجه ایجاد زخم در این ناحیه میکند.
2ـ کولیت مزمن (ورم روده بزرگ): این حالت بیشتر در آدمهای زودرنج و حساس که مقاومت در آنها ایجاد شده دیده میشود. این افراد غالبا درونگرا هستند.
3ـ فشار خون: فشار خونی که علت قلبی و کلیوی و غددی دارند مورد نظر ما نیستند چون این فشار خون ثانوی به بیماریهای دیگرند. فشار خونی که علتی برای آن نداریم و غالبا ارثی است اصلی یا اسانسیل گفته میشود. این افراد معمولاً انعطاف ناپذیر و کمال طلب هستند و این عدم انعطاف زمینه را برای فشار خون مستعد میکند. البته باید این مسئله را به یاد داشت که عامل اصلی ارثی است اما عوامل روانی و استرس در بروز آن نقش مؤثر دارند.
4ـ بیماریهای تنفسی مثل آسم علاوه بر داشتن زمینه ارثی معمولاً در افرادی دیده میشود که برونگرا، مهاجم و فکور هستند.
5ـ دردهای استخوانی و مفصلی: ورم مفصل یا آرتریت روماتوئید، معمولاً از افراد پرکار، خوش قلب و خوش نیت که در باطن شخصیت متخاصم دارند دیده میشود. ورم مفاصل زمانی بیشتر میشود که خشم فروخورده ای در فرد به وجود آید و وی جایی برای بروز این خشم نیابد.
6ـ دردهای ستون فقرات و کمردردهای روان تنی: ممکن است کمردرد بر اثر دیسک، ساییدگی مهرهها، تومورهای نخاع و ستون فقرات باشد، این بیماریها چون علت عضوی دارند مد نظر نیستند. معمولاً دردهایی که در 3/1 بالای مهرهها باشد مثل مهرههای اول پشتی و گردن بیشتر در افرادی دیده میشود که در انطباق خود با محیط پیرامونی دچار مشکل میشوند و نمیتوانند هیجانهایشان را با محیط تطبیق دهند یا به عبارتی coping هیجانی با محیط ندارند. این افراد دارای خلق پایین به صورت طولانی مدت هستند.
7ـ بیماریهای ناشی از غدد مترشحه داخلی و تغذیه: معمولاً بعد از وارد شدن استرسهای یکنواخت و طولانی مدت به فرد، پرکاری تیروئید دیده میشود. از علل مشکلات تغذیهای هم میتوان به این نکته اشاره کرد که این افراد همیشه حالت تدافعی داشته و تعامل مناسب با محیط کار و خانه ندارند.
اختلالات در تغذیه
اختلالات غذا خوردن گروه وسیعی را در بر میگیرد. از جمله کم خوری، انتخاب غذاهای خاص برای خوردن، پرخوری، مشکلات جویدن و بلعیدن، عادتهای عجیب در خوردن، رفتارهای ناراحت کننده هنگام صرف غذا و ... . برخی از مسائل بالا میتوانند جدا سلامت جسمی فرد را به خطر بیندازند. در اینجا به دو نمونه از اختلالات غذا خوردن اشاره میکنیم که در سطح جامعه شایعتر و بارزتر است.
1ـ بی اشتهایی روانی:
بی اشتهایی روانی به خودداری مداوم از خوردن گفته میشود. به نظر میرسد این وضعیت از تمایل به لاغری بیش از حد یا ترس از افزایش وزن ناشی میشود تا عدم تمایل واقعی به خوردن. این بیماران در عین لاغری خود را چاق تصور میکنند و رژیم لاغری را به خود تحمیل مینمایند. بنابراین یکی از خصوصیات این بیماری کاهش وزن شدید بیمار است. این افراد باید حداقل 15% وزن طبیعی خود را از دست بدهند تا بتوان تشخیص بی اشتهایی را بدهیم. این اختلال بیشتر در سنین بلوغ تا 30 سالگی مشاهده میشود. یعنی از اوایل دوره نوجوانی تا اوایل دوره بزرگسالی. پیشرفت تحصیلی بالاتر از متوسط، کمال طلبی و ترس غیر واقع گرایانه از شکست، از خصوصیات این بیماران است.
علاوه بر کاهش شدید وزن امکان دارد دورههای متناوب گرسنگی شدید پدیدار شود که در پی آن شخص اقدام به سوء استفاده از داروهای لاغری، لامین ها و یا استفراغ مینمایند. این گروه معمولاً به جمع آوری دستورالعمل های آشپزی با تنوع غذاهای رژیمی و مراجعه مکرر به متخصصان تغذیه علاقهای خاص دارند. در هنگام غذا خوردن این افراد معمولاً با وسواس اقلام غذایی بشقاب خود را مرتب کرده و سعی در کنترل رفتار خود در مقابل دیگران دارند. به نظر میرسد از هر صد هزار نفر 4/2 ـ 6/1 درصد به این اختلال مبتلا باشند. شانس ابتلای دختران بیش از پسران است و معمولاً از سن 13 سالگی میزان شیوع این اختلال به سرعت افزایش یافته و در 17 یا 18 سالگی به اوج خود میرسد. این افراد معمولاً حساس بیاثر بودن، واکنشهای هراسی، اختلال در داشتن تصویر درست از خود، عدم اعتماد به نفس و خودباوری داشته و از نظر رفتاری امتناع از خوردن شکلی از روگردانی است که شیوه ای آموخته شده که به نوعی جلب توجه اطرافیان محسوب شده و توجه اطرافیان را به شخص معطوف میکند.
2ـ پراشتهایی روانی:
پراشتهایی عبارت است از مصرف کنترل نشده و وسواس گونه و سریع مقادیر زیاد غذا در مدتی کوتاه. در پایان این دوره ناراحتیهای جسمی مانند درد شکم یا احساس تهوع به وجود میآید و بیمار در پرخوری خود دچار احساس گناه و افسردگی شده و به روشهای غیر معمول با ایجاد استفراغ در صدد بیرون ریختن خوردههای خود بر میآید. از این طریق در معده و شکم احساس راحتی کرده و میتواند دوباره بدون ترس از چاقی به خوردن ادامه دهد و دوباره دچار افسردگی بعد از پرخوری میشود. پراشتهایی روانی به صورت پیوسته صورت نمیگیرد و معمولاً دورهای است.
اکثر این بیماران وزن طبیعی دارند چرا که همیشه نگران وضع ظاهر و شکل بدن خود میباشند. احداث دو دوره پرخوری در هفته به مدت سه ماه باید در فرد مشاهده شود. پراشتهایی معمولاً در اوایل جوانی شروع میشود و در دخترها شایعتر از پسرهاست. در مدل رفتاری غذا نوعی تقویت است و پراشتهایی رفتاری تقویت یافته که موجب خشنودی فرد میشود. به نظر میرسد نوعی ارتباط میان افسردگی و پراشتهایی روانی وجود دارد.
3ـ بیماری های زنان، آمنوره یا فقدان دوران قاعدگی:
به وقفه یا عدم جریان عادت ماهیانه زنان به غیر از دوران حاملگی و یا یائسگی اطلاق میشود. درد شدید موقع پریود است (البته یک سری از دردها علل عضوی دارند که در اینجا مد نظر نیستند) این حالت بیشتر در دخترانی دیده میشود که به نوعی به زن بودن خود معترض هستند، روحیه پرخاشگری داشته و از موقعیت خود ناراضی هستند و یا در شرایطی به سر میبرند که یک استرس دائمی و یکنواخت به آنها وارد میشود.
4ـ بیماری های پوستی:
از انواع این بیماری ها می توان کهیر و اگزما، آکنه، قرمزی پوست صورت، لیتوگویا که پوست سفید یا شیری رنگ می شود، پلادیا الکسی که موی صورت (در مردان) ابرو و یا موی سر به اندازه یک دایره کوچک می ریزد. این افراد معمولاً از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند و از موقعیت اجتماعی خود اطمینان کافی ندارند.
5ـ میگرن ـ سردردهای مزمن یا سردردهای تنشی:
معمولاً در افرادی دیده میشود که کمال طلب بوده، وظیفه شناس و مهربان هستند اما سرکوب حالتهای خصمانه و خشم فروخورده باعث بروز این گونه سردردها میشود.
6ـ بیماریهای قلبی و عروقی:
این دردها معمولاً یک یا دو دقیقه طول میکشد و در سمت چپ بدن به دست و گردن میزند. این افراد معمولاً به علت فشاری که به دستگاه عصبی خود وارد میکنند و دائم در حالت تلاش و کوشش هستند بدون آنکه به خود استراحت بدهند به این درد مبتلا میشوند. این افراد سختکوش، جاه طلب، عجول و رقابت طلب هستند و بیشتر از افراد دیگر در معرض سکتههای قلبی قرار دارند.
راههای کنترل
بسیاری از مطالعات انجام شده وجود رابطه نسبتا قوی بین فشارهای زندگی و مشکلات روانی را نشان میدهند که بر حسب مفاهیم آماری همبستگی آن 3 درصد است. بنابراین افرادی که دچار بیماریهای روان تنی میشوند، فشارهای روانی مهم تر و معنادارتری را نسبت به افراد سالم و بهنجار تجربه کردهاند.
عوامل کنترل کننده به دو دسته تقسیم میشوند:
1ـ واکنش صحیح فرد در مقابل با استرسها مثل: روبه رو شدن با مشکلات و برخورد منطقی با آن، احساس مسئولیت در مورد تصمیماتی که میگیرد، روشهای کاهش استرس را بیاموزد، برای استراحت و فعالیتهای خوشایند وقت بگذارد.
2ـ تغییر عوامل بیرونی و یا محیط زندگی: بهبود وضعیت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نیز ارتقای کیفی روابط حاکم بر افراد یک جامعه با همدیگر و تناسب هماهنگی مابین مردم و سنتهای حاکم بر جامعه میتواند در توسعه سلامت زندگی و روانی افراد اثربخش باشد.